باز در چهره خاموش خيال
خنده زد چشم گناه آموزت
باز من ماندم و در غربت دل
حسرت بوسه هستي سوزت
باز من ماندم و يك مشت هوس
باز من ماندم و يك مشت اميد
ياد آن پرتو سوزنده عشق
كه ز چشمت به دل من تابيد
باز در خلوت من دست خيال
صورت شاد ترا نقش نمود
بر لبانت هوس مستي ريخت
در نگاهت عطش طوفان بود
ياد آن شب كه ترا ديدم و گفت
دل من با دلت افسانه عشق
چشم من ديد در آن چشم سياه
نگهي تشنه و ديوانه عشق
ياد آن بوسه كه هنگام وداع
بر لبم شعله حسرت افروخت
ياد آن خنده بيرنگ و خموش
كه سراپاي وجودم را سوخت
رفتي و در دل من ماند به جاي
عشقي آلوده به نوميدي و درد
نگهي گمشده در پرده اشك
حسرتي يخ زده در خنده سرد
آه اگر باز بسويم آيي
ديگر از كف ندهم آسانت
ترسم اين شعله سوزنده عشق
آخر آتش فكند بر جانت
ارمينا سلام جملات كوتاه خيلي زيبا وجالب بود وبلاك قشنگي هم داري ارزوي موفقيت برايت دارم
زندگی دو چیز به من آموخت: آرزوی مرگ و مرگ آرزو
.?.★.__عــــشــق اول.عــشــق آخـــر__.★.?.
جملات خیلی خیلی کوتا اما جالب آموزنده وبدردبخور
رقابت شدید 2بازیگر جوان دختر ایرانی
شهادت حضرت امام جعفر صادق(ع) پيشواي ششم مسلمانان(148 ق)
45607 بازدید
14 بازدید امروز
5 بازدید دیروز
58 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian