×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

✔ღ❤عــاشق تنــها❤ღ✔

❤تنهاترین تنهام❤

× دلم را چون اناری کاش یک شب دانه می کردم به دریا می زدم در باد و آتش خانه می کردم چه می شد آه ای موسای من، من هم شبان بودم تمام روز و شب زلف خدا را شانه می کردم
×

آدرس وبلاگ من

mohammadjalali.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/xnxn

.?.★.__عــــشــق اول.عــشــق آخـــر__.★.?.

ღ❤ღ عشق اول ღ❤ღ

.?.★.__عــــشــق اول.عــشــق آخـــر__.★.?.

خدایا دلم خیییییلی تنگ شده برای مهربونیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خدایا دلم تنگ شده برای آرامشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خدایا دلم تنگ شده برای لب فرشتهــــــــــــــــــــــــ

خدایا دلم تنگ شده برای گرمی دستـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خدایا دلم تنگ شده برای گرمی صدای دلنشینــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خدایا دلم تنگ شده برای نجواهای شبانهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خدایا دلم تنگ شده برای یه لبخند گرم و شیرینــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خدایا دلم تنگ شده برای ارتباطی دوبارهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خدایا دلم تنگ شده برای دیداری عمیق و نهاییـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خدایا دلم تنگ شده برای خوشبختیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خدایا دلم تنگ شده برای محبتــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خدایا دلم تنگ شده برای آغوش گرم و بی پایانتـــــــــــــــــــــــــــــــــ

خدایا دلم تنگ شده برای ........................................

 

 

 

به اندازه‌ی تو کسی نیست.. که بتونه غممو کم کنه
بدونه یه وقتایی لازمه.. که تنهام بذاره و ترکم کنه

کسی نیست مثل تو با صداش.. بخوابم و رو ابرا بیدار شم
همیشه بلد باشه چیزی بگه که.. تو اوج 
دلتنگی خوشحال شم

تو همونی که صدام کرد.. اسممو به یادم آورد
منو آغوشش گرفت و.. صد دفعه با من زمین خورد

به اندازه ی تو کسی نیست.. که دستام به دستاش عادت کنن
یه جوری کنارم نشستی همه.. به آرامش من حسادت کنن

کسی نیست مثل تو با صداش.. بخوابم و رو ابرا بیدار شم
همیشه بلد باشه چیزی بگه که.. تو اوج دلتنگی خوشحال شم

تو همونی که صدام کرد.. اسممو به یادم آورد
منو آغوشش گرفت و.. صد دفعه با من زمین خورد

شعر های

من...!!!

.

تابلو اند...!!!

.

همه...!!!

.

نبودنت را...!!!

.

تبلیغ

میکنند...!!!

 

 

برو...

تردید نکن!!!

نفس های آخر است!

نترس!!!

برو...

احساسم اگر نمیرد...

بی شک ما بقی روزهای بودنش را بر روی صندلی چرخدار بی تفاوتی خواهد نشست!

برو...

یک احساس فلج تهدیدی برای رفتنت نخواهد بود...

پس راحت برو..............

 

 

سنگسارم  می کند

لبخندهای ماسیده ات

درون قاب...

گلویم را فشار می دهد

هجوم نبودنهایت ..

میخواهم از تو بنویسم

دهانم پر از حرفهای نگفته است 

اما حیف که با دهان پر..

 نمی شود حرف زد!!!

 

------------------------------------------------
 
 
 
تلنبار خاطرات خاک گرفته ام را 
اگر می خواهی جست و جو کنی 
به حتم در میان پستوهای بی حوصلگی ام می یابی
اما بی محابا در نزن که گرد دلم 
تا ابد به سرفه ات می اندازد
و عزای سیاه پوشش به گریه ات
ارام که امدی
اول از ایینه تنهایی بپرس از کدام سو
انگاه به نرمی قدم بردار
که ناگزیر تخته های زوار در رفته روحم
پای برهنه ات را به خراش نیندازد
به گمانم جایی برای تکیه کردن نیست 
تنها شانه های پوشالی مترسک خنده هایم
که ان هم استراحتگاه ناامنی است
اخر بارها هجوم سخت کلاغ های سیاه را دیده است
تصمیم با خودت...
هنوز هم جستجوی خاطراتم را در سر می پرورانی !!!
 
 
 
 
خدایا

از عشق امروز من

چیزی برای فردا بگذار

نگاهی..

یادی..

تصویری..

خاطره ای....

برای آن هنگام كه فراموش خواهیم كرد كه...

روزگاری چقدر عاشق بودیم.

 

 

هرچه گویم عشق شرح وبیان چون به عشق ایم خجل ایم از ان

گرچه تعبیر زبان روشن تر است لیك عشق بی زبان روشن تر است

چون قلم اندر نوشتن می شتافت چون به عشق امد قلم بر خود شكافت

عقل در شرحش چوخر در گل بخفت شرح عشق وعاشقی هم عشق گفت

 

 

----------

 

گفتم: خدای من، دقایقی بود در زندگانیم که هوس می کردم سر سنگینم را که پر از دغدغه ی دیروز بود و هراس فردا، بر شانه های صبورت بگذارم، آرام برایت بگویم و بگریم، در آن لحظات شانه های تو کجا بود؟

 

 

--------------

 

 

حـرفے نـدارم ... 
مـن حـاضـرم حـتے جـانم بـه لبـم رسـد ...! 
اگـر جـانم تـو بـاشے ...

 

 


-----------

 

قبل از اینکه به کسی بگی : ? دوستت دارم ??
خوب فکراتو بکن?
چون شاید چراغی رو تو دلش روشن کنی?
که خاموش کردنش به خاموش شدن اون بیانجامه

 

 

دل نوشته های عاشقانه

 

نفرین به تو ای غریبه

به تو که روزی اشنا ترین لحظه هایم بودی!

سکوت خسته و قلب شکسته ام را ببین با من چه کردی؟

ایا تاوان عاشق شدن و عاشق بودن این است؟!

 اگر چنین است پس نفرین بر عشق?

روزگار تنها شدنم را در جاده ی انتظار می گذرانم

نفرین به تو ای غریبه?

باز میان شقایق های سرخ گم خواهم شد

میروم تا شاید این بار غریقی را با خیلی از امواج

محبت به سوی ساحل مهربانیم بکشانم

چیزی بگو چیزی نخواهم گفت

سکوت های سر به زیر  از کودکی با من است

و من این بار میخواهم عاقلانه ببینم نه عاشقانه?

 

 

 

--------------

 

به تو نرسیدم، اما خیلی چیزارو یاد گرفتم?

یاد گرفتم به خاطر کسی که دوستش دارم باید دروغ بگم.

یاد گرفتم هیچکس ارزش شکوندن غرورم رو نداره.

یاد گرفتم توی زندگی برای اون که بفهمم چقدر دوستم داره هر روز به یه بهانه ای دلشو بشکونم.

یاد گرفتم گریه ی هیچکس رو باور نکنم.

یاد گرفتم بهش هیچ وقت فرصت جبران ندم.

یاد گرفتم دم از عاشقی بزنم ولی اما از کجا بگم از کی بگم?

می خوام همین جا دلمو بشکونم خوردش کنم تا دیگه عاشق نشه.

تا دیگه کسی رو دوست نداشته باشه.

توی این زمونه کسی نباید احساس تورو بدونه وگرنه اون تورو می شکونه.

می خوام بشم همون آدم قبل کسی که از سنگ بود و دو رو برش دیواری از سکوت و بی تفاوتی?

می خوام تنها باشم?

 

 

دل نوشته های عاشقانه


 

 

چقدر خوبه ادم یکی 
را دوست داشته باشه 
نه به خاطر اینکه نیازش رو برطرف کنه 
نه به خاطر اینکه کس دیگری رو نداره نه به خاطر اینکه 
تنهاست و نه از روی اجبار بلکه 
به خاطر اینکه اون شخص 
ارزش دوست داشتن رو داره

 

---------

 

 

عشق یعنی وختنها از درون، 
عشق یعنی سوختن تا ساختن ، 
عشق یعنی عقل و دین را باختن ، 
عشق یعنی دل تراشیدن ز گل ، 
عشق یعنی گم شدن در باغ دل ، 
عشق یعنی تو ملامت کن مرا، 
عشق یعنی می ستایم من تو را ، 
عشق یعنی در پی تو در به در ، 
عشق یعنی یک بیابان درد سر، 
عشق یعنی با تو آغاز سفر ، 
عشق یعنی قلبی آماج خطر، 
عشق یعنی تو بران از خود مرا ، 
عشق یعنی باز می خوانم تو را ، 
عشق یعنی بگذری از آبرو ، 
عشق یعنی کلبه های آرزو، 
عشق یعنی با تو گشتن هم کلام ، 
عشق یعنی شاخه ای گل در سبد ، 
عشق یعنی دل سپردن تا ابد ، 
عشق یعنی سروهای سر بلند ، 
عشق یعنی خارها هم گل کنند، 
عشق یعنی تو بسوزانی مرا ، 
عشق یعنی سایه بانم من تو را ، 
عشق یعنی بشکنی قلب مرا ، 
عشق یعنی می پرستم من تو را، 
عشق یعنی آن نخستین حرفها ، 
عشق یعنی در میان برفها ، 
عشق یعنی یاد آن روز نخست ، 
عشق یعنی هر چه در آن یاد توست ، 
عشق یعنی تک درختی در کویر ، 
عشق یعنی عاشقانی سر به زیر، 
عشق یعنی بگذری از هفت خان ، 
عشق یعنی آرش و تیر و کمان

 

--------------

 

دیگه از دست تو و ترانه هات خسته شدم
 دیگه از شنیدن رنگ صدات خسته شدم
 چه جوری بگم هنوز خیلی دوست دارم ولی
 انگار از
بیشتر از این بودن باهات خسته شدم
 منی که عمرم و زندگیم تو چشمای تو بود
 باورت نمی شه که از رنگ چشات خسته شدم
 انقدر نگام کردی که دیگه زد به سرم
 از اون آتیش خوابیده تو نگات خسته شدم
 تو به من می گی بی انصافم و حق داری بگی
 با کدوم بهونه بنویسم برات
خسته شدم
 انقد آب و هوا واسم عروض کردی که من
 آخر از دست همون آب و هوات خسته شدم
 گفتم این کار و نکن کردی و رفتی و ببین
دیدی آخر از تموم اون کارات خسته شدم
 حرفات انگار دیگه روی دل من نمی شینه
انقدر عوض شدی که من به جات خسته شدم
شب و روزات مث روز و
شبای قدیم نبود
 از دس تفاوت روز و شبات خسته شدم
 دیگه فرقی نداره پیشت باشم یا نباشم
 تو یه بی تفاوتی ،‌ من از فضات خسته شدم
 دوس داری بری ، برو ، دلت می خواد باشی بمون
 من که از تمام حرف و تصمیمات خسته شدم
 انقدر صدام نکردی از خودم بدم میاد
از
این اسم مریم و نگفتنات خسته شدم
 یه روزی غریبه ای ، یه روز آشنا، من از
 بازی زشت غریب آشنات خسته شدم
 تو چی فکر کردی خیال کردی من عاشق می مونم
 من از این فکرای غرق ادعات خسته شدم
 واسه تو حتی دیگه شبا دعا نمی کنم
 راستشو بخوای دیگه من از دعات خسته
شدم
 من شکایت تو رو به کی کنم ؟ برم کجا ؟
 به جون خودت قسم نه ،‌ به خدات خسته شدم
چه قدر ببخشمت من دیگه چیزی ندارم
 به خدا از دس این همه خطات خسته شدم
 روزی صد تا غم و غصه توی قلبم می ذاری
 منم آدمم از این درد و بلات خسته شدم
 انقدر واست می میرم
واسه من تب می کنی ؟
 حق دارم از این دل بی اعتنات خسته شدم
 تو خودت منو نخواستی ، من گناهی ندارم
 از دس اون چشای دور از وفات خسته شدم
 شعر و اینجوری نوشتم کسی با خبر نشه
 مثلا من از تو و خاطره هات خسته شدم
 کی می دونه تو پشیمون شدی و نوشتی که
 حتی از دیدن عکس و هدیه هات خسته شدم
 ای خدا ،‌ اینو فقط من و تو و اون می دونیم
 نشونم بده یه جور راه نجات ، خسته شدم

 

 

--------------

 

وقتی دل ارزش خودش را از دست بدهد و چشمهایت دیگر اشکی برای ریختن نداشته باشد،وقتی دیگر قدرت فریاد زدن را هم نداشته باشی،وقتی دیگر هر چه دل تنگت خواسته باشد گفته باشی،وقتی دیگر دفتر و قلم هم تنهایت گذاشته باشند،وقتی از درون تمام وجودت یخ بزند،وقتی چشم از دنیا ببندی و آرزوی مرگ بکنی،وقتی احساس کنی تنهاترین هستی،چشمهایت را ببند و از ته دل بخند که با هر لبخند روحی خاموش جان میگیرد و درخت پیر جوان میشود

عشق مرگ نیست زندگی است. سخت نیست عین سادگی است. عشق عاشقانه های باد وگندم است . اولین پناهگاه کودکی آخرین پناهگاه آدم است. زندگی زیباست حتی اگر کور باشی ؟ خوش آهنگ است حتی اگر کر باشی مسحور کننده است حتی اگر فلج باشی؟ اما بی ارزش است اگرثانیه ای عاشق نباشی اگر می دانستی دل ترک خورده ی من با یاد چشمان بارانی ات شکسته تر می شود هیچ گاه به من پشت نمی کردی اگر می بینی کسی به روی تو لبخند نمی زند علت را در لبان فرو بسته خودت جستجو کن.

 


 

 

هنوز هم عاشقانه‌هایم را عاشقانه برای تو می‌نویسم..
هنوز هم در ازدحام این همه 
بی تو بودن از با تو بودن حرف می‌زنم..
هنوز هم 
باور دارم عشق ما جاودانه است..

 

 

 

گاه می اندیشم
می توانی تو به لبخندی این 
فاصله را برداری
تو توانایی بخشش داری
دستهای تو توانایی آن را دارد
که مرا زندگانی بخشد

چشمهای تو به من می بخشد
شور 
عشق و مستی
و تو چون مصرع 
شعری زیبا
سطر برجسته ای از 
زندگی من هستی

 

 

کلمه

کلمات

کلام نمی آید بر لبم

وقتی تو اینجایی

لب سکوت میکند

انگار چشمها تا به حال

ندیده اند

فرشته ای به این زیبایی

 


 

چهارشنبه 11 مهر 1391 - 2:41:06 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://irajkhan404.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 11 مهر 1391   6:30:10 PM

درود، عشق زیباست و تنهایی سخته ارزوی شادی دارم براتوون

adi

adijj

http://adij-j.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 11 مهر 1391   3:10:28 PM

besyar dashan bodan .bazihash ke aliiiiiiiiiiiiiiiiiii 2seshon dashtam mer30

آمار وبلاگ

45596 بازدید

3 بازدید امروز

5 بازدید دیروز

47 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements